نوشته شده توسط: الهه ناز
خانمها اگر دائم اینطوری باشند جذابیت خاصی برای بقیه و مخصوصا برای آقایان ندارند...
- زنانی که همیشه نگران ظاهر شان هستند
- زنان وابسته و دست و پا چلفتی
- زن های هپلی ، بیمار نما و پولی
- زن هایی که خود را دست کم می گیرند
- زنهایی که بیش از حد وابسته هستند
- زنانی که خصوصیات زنانه ندارند
- زنانی که قدرت مراقبت از خودشان را ندارند
- زنانی که در ابتدای یک رابطه سعی میکنند به جای طرف خود تصمیم بگیرند و انتخاب کنند...
محتاج بودن
” چرا زمانی که ما به یک مرد نشان می دهیم که چه مقدار به او متعهد هستیم و می خواهیم تمام مدت از او خبر داشته باشیم، خوشش نمی آید؟”
سوالی خوبی است. اگر جواب ساده ای می خواهید باید بگوییم که در اشاره به کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی، مردان از مریخ آمده اند؛ در جوابی پیچیده تر باید گفت مردان واقعا فضای شخصی خودشان را دوست دارند. آنها استقلال خودشان را دوست دارند و از زنی که به قدری محتاج است که نمی تواند بدون خبر گرفتن از آنها هیچ کاری انجام دهد، خوششان نمی آید.
“چون تو نبودی، حتی دلم نمی خواست از خواب بیدار شوم”
سعی کنید به مردان از این دست حرف ها نزنید. این نشانه بی توجهی زن به مرد نیست. او می خواهد که شما دوستش داشته باشید و در عین حال بدون او هم برای خودتان زندگی ای داشته باشید. او نمی تواند تمام مدت در کنار شما باشد و به غر زدن های شما در زمان تماشای فوتبال نیازی ندارد؛ به او استراحت دهید و با اطمینان به او نشان دهید که شما قوی و مستقل هستید، حتی اگر واقعا اینگونه نباشد.
چگونه با مردی که سرد شده رفتار کنیم؟
شما این را می دانید که مردان غرور دارند؛ پس چرا بصورت مداوم او را نقد می کنید تا احساس کوچکی کند؟ زمانی که یک دختر کاری کند که یک مرد احساس کوچکی کند، می توان گفت که دیگر همه چیز تمام شده است و این یکی از دلایل معمول سرد شدن مرد از زن در روابط می باشد؛ پس مراقب باشید.
وقتی مرد فاصله میگیرد
اگر یک خانم جوان هستی و به تازگی از شریکت جدا شده ای بهتر است به جای قربانی فرض کردن خودت، کمی منطقی در مورد جدایی بین خود و همسرت فکر کنی و برای همین قبل از هر چیز باید با ذهنیت مردان و احساسات درونی شان در مورد زنان آشنا شوی. تقریبا می شود گفت درصد زیادی از مردان این دیدگاه را در مورد شریک شان دارند که چرا با همه تلاش و توجه نسبت به ارتباط زناشویی شان، همچنان مورد انتقاد و سرزنش خانم ها قرار می گیرند. آن ها معتقدند، زنان تنها برای شکایت آفریده شده اند. حالا چه شکایت و انتقاد شما درست و به جا باشد و چه نباشد، سرزنش کردن زنان حتی می تواند بهترین و رمانتیک ترین ارتباط ها را هم از هم بپاشاند.
مردان دوست ندارند مورد انتقاد قرار بگیرند و از زنانی که می خواهند آن ها را با توجه به سلیقه خود تغییر دهند بیزارند، حتی اگر عاشق شریکشان باشند. این کار را نشانه بی مهری زن به شوهر می دانند. مردان به دنبال زنانی هستند که آن ها را همان جوری که هستند بپذیرند. اگر در یک ارتباط موفق و پرسوزوگداز عاشقانه هستید و عادت به غرزدن و انتقاد از شریک تان را دارید، به زودی شاهد فرار همسرتان خواهید بود. بهتر است تا دیر نشده یاد بگیرید که شریک تان را همان طور که هست دوست داشته باشید.
زنهای هپلی
مردی که عاشقتان باشد، حتی میتواند در سختترین روزها هم کنار شما بماند و در روزهای بیماری هم از شما خسته نشود. مردها یک زن همیشه زیبا و سالم نمیخواهند. بلکه زنی را دوست دارند که بیمارنما و ژولیپولی نباشد و اهمیت کافی را به سلامت و زیباییاش بدهد. اگر هنوز هم منظورمان را نفهمیدهاید، چند شکایت اصلی مردها از همسرشان را بخوانید:
دوست ندارم همسرم کار کند. چون خسته و بدبو از سرکار برمیگردد و دیگر حتی حوصله یک دوش گرفتن مجدد را هم ندارد. ساعات زیبایی و مرتب بودنش، تنها اول صبح است و بدبویی و خستگیاش را برای من به خانه میآورد.
اشتیاق زیادش به غذا خوردن نه تنها خوشحالم نمیکند، بلکه برایم عذابآور هم شده. نمیدانم خودش را نمیبیند؟ متوجه نیست که چطور هر روز وزنش بالاتر میرود و مجبور میشود لباسهای قدیمیاش را کنار بگذارد؟
همسرم 10 نوع سشوار و اتوی مو دارد اما هر روز باید با موهای وز شده ببینمش. حسرت دیدن یک لباس خانه هماهنگ و آراسته به تنش، بر دلم مانده. تنها وقتی که مهمان داریم میتوانم به آراسته بودنش امیدوار باشم.
به خود رسیدن
به خود رسیدن یعنى ورزش کردن، نوشیدن آب و تغذیه صحیح که در بانوان تا حدی کم است. به خود رسیدن به معنی این است که بعد از چهل سالگى و بعد از زایمان مراقب هیکل خود باشى و خوب لباس بپوشی. یعنى اینکه کتاب بخوانى، موزیک گوش کنى، فیلم ببینى و مسافرت بروى. به خود رسیدن به این معنی است که با بچه های خود کارتون ببینى و سربه سر آنها بگذارى و با شوهر خود زیر باران قدم بزنى، حرف بزنى و از ته دل بخندى. در یک کلام، روانشناسان معتقدند که به خود رسیدن یعنى ارزش دادن به خود و صرف کردن وقت کافی براى خود و بالا بردن اطلاعات که در نهایت به بالا بردن اعتماد به نفس می انجامد.
احساس حقارت
وقتی که احساس حقارت، جزئی از شخصیت فرد شود ، تغییر دادن آن خیلی سخت است. اما برطرف کردن این حس برای کسانی که که گاهی احساس حقارت می کنند ، آسان تر است. به هر حال، ما این راهکارها را جوری ردیف کرده ایم که هم به درد گروه اول بخورد و هم به درد گروه دوم. فقط یادتان باشد که این راهکارها آرام آرام در وجود آدم تاثیر می گذارند و نباید توقع داشته باشید یک شبه انجام شوند.
1- معیارتان را عوض کنید!
معیاراندازه گیری کسانی که احساس حقارت می کنند درباره ارزش خودشان درست نیست. به نظر آنها ارزش آدم به چیزهایی است که چندان دست خودش نیستند. چیزهایی مثل قد ، وزن و حتی ثروت. برای اینکه احساس حقارتتان را از بین ببرید ، اول باید در وجودتان چیزهایی را تشخیص دهید که قابل تغییر هستند. چیزهایی مثل دانش، خوش اخلاقی، شادی و خلاقیت. از این طریق مردم هم شما را به خاطر ویژگی هایی که در خودتان پرورش داده اید ، بیشتر قبول خواهند داشت.
2- برای خودتان دست بزنید!
تا حالا شده که خودتان برای تشویق خودتان آب طالبی بخرید ، شده که نظر دیگران را درباره موقعیت تان در نظر نگیرید و شده که برای موفقیت های کوچک و بزرگ خودتان، جایزه بخرید؟ یکی از راه هایی که می تواند به شما کمک کند تا از پس احساس حقارت تان بر بیایید ، این است که راه هایی برای تشویق خود پیدا کنید. باور کنید خیلی لذت بخش است که آدم بعد از موفقیت در یک آزمون زندگی، اولین شیرینی موفقیتش را خودش بخورد و بعد آن را به دیگران تعارف کند. تا حالا مزه این شیرینی را چشیده اید؟
3- از متخصصان کمک بگیرید!
گاهی احساس حقارت آن قدر شدید است که ما رسماً جزو مبتلایان به افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت و این جور مشکلات روان شناختی دیگر شده ایم. این جور مواقع بهتر است غرور ناشی از خودکم بینی و تصور بی فایده بودن بدون کمک دیگران را کنار بگذاریم و سراغ یک روان شناس یا مشاور خوب را از دوروبری هایمان بگیریم. فقط یادتان باشد که برای موثر بودن روان درمانی، بیشتر از هر چیز باید حوصله و انگیزه داشته باشید؛ روان شناس ها فقط به شما کمک می کنند که خودتان به خودتان کمک کنید.
زنان وابسته و دست و پا چلفتی
مرد ها احساس قدرت را دوست دارند و اینکه زنی با استقلال بیش از حدش آنها را تحت سلطه در بیاورد، آزارشان می دهد. در عین حال، مردها از زنان ناتوان و وابسته هم خوش شان نمی آید. آنها دوست ندارند عین یک نگهبان مدام مراقب همسرشان باشند و اینکه زنشان رفتاری کودکانه و منفعلانه هم داشته باشد، برایشان مثل یک کابوس است. اگر هنوز هم منظور مان را نفهمیده اید، چند شکایت اصلی مرد ها از همسرشان را بخوانید:
برای همسرم اتومبیل خریدم و کمکش کردم تا گواهینامه بگیرد اما او بدون من حاضر نیست رانندگی کند. انتظار دارد من مثل یک راننده شخصی در کنارش باشم و به دلیل ترسش، حاضر نیست از امکانی که برایش فراهم کرده ام استفاده کند.
اگر من مراقب همه چیز نباشم، زندگی مان از دست می رود. همسرم حتی نمی تواند یک خرید ساده را انجام دهد. همه جا باید کنارش باشم و همه مسئولیت های زندگی را باید به تنهایی برعهده بگیرم.
همسرم با یک بحث ساده زیر گریه می زد و از بدبختی هایش شکایت می کرد. ما اختلافات زیادی داشتیم و یک بار که تلاش کردم او را به جدایی راضی کنم، تهدید کرد که خودش را می کشد.
گردآوری: بخش روانشناسی بیتوته